Saturday, September 5, 2009

تيك تيك ساعت

تيك تيك ساعت بهانه‌ای برای بی‌خوابی
در ذهنم غوغا‌‌‌‌يی بر پا بود
و هيچكس نمی‌فهميد
انديشيدم
در كجای جاده زندگی ايستاده‌ام
عاقبت چه خواهد شد
و من به كجا خواهم رسيد
در اين پريشانی
آغوش او را می‌خواستم
و چه سخت و آزار‌دهنده
لحظات می‌گذشت
در كنار يكديگر
اما دور ز‌ وصل
ای كاش سرم بر بازوانش بود
و عشقش را
با سر انگشتانش در لابه‌لای موهايم حس می‌كردم

17/10/86

No comments:

Post a Comment