آزاد خواهم زيست
به دور از نگاههای پرسشگر
ساعتها روزهايم را در
بيابانها خواهم گذراند
در انتها به قلهای پناه خواهم برد
برای پايان يك زندگی
دلم میخواهد آتشی شوم شعلهور
درون سوزانم تهی شود
همگان بدانند
كه منزندگی نكردهام
با غمهايم زيستهام
ناتوان از خود بودن
خواستهام
فرزندی همسری مادری
عاشق و فداكار باشم
اما شرمسارم
زيرا نمیدانم چه كردهام
22/1/87
No comments:
Post a Comment