Saturday, July 23, 2011

روزی زنجيرهای بسته را خواهم گشود

روزی زنجيرهای بسته را خواهم گشود
آزاد خواهم زيست
به دور از نگاه‌های پرسشگر
ساعت‌ها روزهايم را در
بيابان‌ها خواهم گذراند
در انتها به قله‌ای پناه خواهم برد
برای پايان يك زندگی
دلم می‌خواهد آتشی شوم شعله‌‌‌ور
درون سوزانم تهی شود
همگان بدانند
كه من‌زندگی نكرده‌ام
با غم‌هايم زيسته‌ام
ناتوان از خود بودن
خواسته‌ام
فرزندی همسری مادری
عاشق و فداكار باشم
اما شرمسارم
زيرا نمی‌دانم چه كرده‌ام

22/1/87

No comments:

Post a Comment